ه گزارش خبرنگار ...، "چشمانش را به صفحه مانیتور دوخته بود و نمی
دانست چه جمله ای را تایپ کند. سرش گیج می رفت و نمی توانست آنچه را که در
مقابلش می بیند باور کند. کمی مکث کرد. دستانش را بالا برد و آب دهانش را
قورت داد. دستانش را روی میز گذاشت تا انگشتانش دکمه های کیبورد را احساس
کند. چشمانش را که باز می کرد روی صفحه نوشته بود: بله! پیشنهادتو قبول می
کنم!"
در خواب هم نمی توانست تصور آن را بکند که فردی که در یکی از
کشورهای اروپایی زندگی و در رشته مهندسی تحصیل می کند به همین راحتی از او
خواستگاری کند. آن شب تا صبح چشم بر هم نزد. از خوشحالی خوابش نمی برد...
این
ها جملاتی بود که از زبان فریبا (س) در یکی از دادگاه های خانواده در حالی
که اشک می ریخت می شنیدم. به گفته خودش آن شب که به خواستگاری اینترنتی
مهندس جوان فرنگ رفته که بعدها مشخص شد تا دیپلم بیشتر درس نخوانده است و
در یکی از مناطق جنوبی شهر زندگی می کند، جواب مثبت داد، مهر بدبختی را پای
کتاب زندگی نکبت بار خود زده است. فریبا از غصه هایش می گفت و اینکه بعد
از فهمیدن دروغ های "داوود" به دلیل دلبستگی به او نتوانسته بود از او دل
بکند اما حالا بعد از 4 سال زندگی و با داشتن دختری 2 ساله باید پله های
دادگاه را بالا و پایین برود تا طلاق خود را از همسر معتادش بگیرد...
فرهاد
(م) هم وضعیتی بهتر ندارد. وی که با نامزدش در یکی از پارک های تهران آشنا
شده است از رفتارهای زننده وی گلایه دارد و به دادگاه آمده است تا با
نامزدش برای همیشه خداحافظی کند. فرهاد از کرده خود پشیمان است زیرا معتقد
است که ظاهر تمام آن چیزی که برای شناخت لازم است را ندارد و برای ازدواج
باید تحقیق بیشتری کرد.
خانم احسانی، زنی که با دختر 18 ساله اش
برای گرفتن طلاق غیابی او به دادگاه مراجعه کرده است ورود به دنیای مجازی
را نابود کننده زندگی جوان ها می داند. وی می گوید:" از وقتی دخترم شیفته
پسری در اینترنت شد به خواستگارانش جواب مثبت نداد و ما مجبور شدیم با
اصرار، او را به عقد پسری در خارج از ایران درآوریم. حالا کمتر از دو ماه
که از عقدشان گذشته متوجه شدیم که او شیاد است و دختران زیادی را با این
روش بدبخت کرده است."
واقعیت اینست که شاید بتوان تغییراتی در شیوه
ازدواج جوانان را یکی از تبعات ورود این فناوری در ایران دانست که به
«ازدواجهای اینترنتی» مرسوم شدهاند اما مساله مهم در این میان این است که
آیا میتوان اشتراک سلیقه افراد در «چتروم» را نخستین گام برای ازدواج
دانست؟
حجت الاسلام مرتضی بذرافشان، دکترای علوم اسلامی و مشاور
امور خانواده در این باره می گوید: ازدواج های خیابانی و حتی ازدواج های
دانشجویی اگر بدون شناخت باشد، نتیجه منفی دارد. هرچه شناخت، کمتر باشد،
آثار منفی آن بر ازدواج بیشتر و هرچه شناخت بیشتر باشد، استحکام زندگی
بیشتر است.
وی ادامه می دهد: ازدواج هایی که براساس شناخت تلفنی،
اینترنتی و یا خیابانی باشد، نتیجه خوبی ندارد چرا که در ازدواج های
اینترنتی شناخت دو طرف از یکدیگر کم است.
وی معتقد است که در دوستی
های اینترنتی خاطرات گذشته در ذهن دختر می ماند و اگر ازدواج کند، تمام
خاطرات آن دوران را حفظ می کند. نمی تواند علاقه واقعی به شوهرش پیدا کند و
روابط بین زن و شوهر سرد می شود. لذا نمی تواند ازدواج موفقی داشته باشد.
اما
آمارهای چاپ شده در نشریات نشان میدهد که نزدیک به 10 درصد کاربران
اینترنتی با جنس مخالف چت میکنند و البته بسیاری از این چتها به ازدواج
ختم نمیشود. همچنین یک بررسی اعلام کرده که نزدیک به 70 درصد چترومها در
اختیار جوانان ایرانی قرار دارد. این آمار حتی بیش از کشورهای پیشرفته
است. حتی به طور غیررسمی گفته میشود که 80 درصد دانشجویان در معرض خطر
اعتیاد به اینترنت هستند. این امر نشان میدهد که فضای ارتباطات میان فردی
در جامعه در حال تغییر است و یکی از پیامدهای این تغییر، در نحوه آشنایی
دختران و پسران برای ازدواج منعکس میشود.
دکتر سیما فردوسی،
روانشناس و استاد دانشگاه در خصوص ریشه اصلی این مشکلات و اینکه چرا جوانان
به این نوع ازدواج ها روی آورده اند به خبرنگار جهان می گوید: باید بگوییم
که جوان ها در ابتدای آشنایی خود در خیابان و یا فضاهای مجازی ممکن است
قصد ازدواج نداشته باشند اما بعد از آشنایی و ملاقات کم کم دلبستگی ایجاد
می شود و با سبک و سنگین کردن تصمیم می گیرند که با هم ازدواج کند.
بنابراین می توان گفت بیشتر اینگونه ازدواج ها بر اساس احساسات آنی فرد
صورت می گیرد و تحقیق جامع و مفصلی درباره طرف مقابل صورت نمی پذیرد.
نکته
دیگر در این مورد اینست که جوانی که ازدواج آگاهانه و با رعایت اصول و
فرهنگی ایرانی انجام میدهد هیچ وقت به سوی این ازدواج ها نرفته و به دنبال
پیدا کردن فرد مقابل خود در خیابان یا فضاهای مجازی نمی گردد.
خانم
فردوسی با تاکید بر اینکه جوان باید سرگرم بوده و کار داشته باشد می گوید:
بسیاری از این جوانان بیکار و بی برنامه هستند و برنامه ای برای زندگی خود
ندارند.
اما با دیدن یک فرد در خیابان و یا پشت صفحه مانیتور دچار
وابستگی می شوند و ممکن است این وابستگی ها به ازدواج منجر شود که متاسفانه
عاقبت خوبی را در پی نخواهد داشت.
شناخت و آگاهی و هماهنگی با سنت
ایرانی و اسلامی در ازدواج از نکاتی است که فردوسی به آنها اشاره می کند.
وی معتقد است که جوانان از روی بیکاری به اینترنت روی می آورند و ساعات
متمادی را صرف اینترنت می کنند. در همین زمان است که در جلساتی با هم صحبت
می کنند و بعد تمایل دارند همدیگر را ببینند . در بسیاری از این موارد به
ازدواج ختم نمی شود اما در بعضی از موارد نیز بعد از ارائه نظرات به ازدواج
ختم خواهد شد. در این صورت جوانان تصور می کنند که همدیگر را شناخته اند
اما تحقیقات نشان می دهد که این ازدواج ها پایه و اساس درستی ندارند.
بیشتر
دخترها دوست دارند ازدواج کنند و سرو سامانی به زندگی خود دهند به همین
دلیل هم به این گونه مسائل روی می آورند و می خواهند زود ازدواج کنند در
حالی که این راه ازدواج این نیست و نباید زندگی را بر پایه این مسائل
گذاشت. فردوسی ادامه می دهد: راه صحیح اینست که خانواده ها با هم ارتباط
داشته باشند و خانواده پر برنامه باشد و تعاملات اجتماعی افزایش پیدا کند.
این مسائل در گذشته هم وجود داشته است به طوری که در مهمانی ها و آمد و رفت
های خانوادگی همچنین در مجالس مذهبی و غیر مذهبی دخترها دیده می شدند.
اساس زندگی اسنیت که باید برای ازدواج معرف وجود داشته باشد.
این
روانشناس با صحه بر این مطلب که جوانان باید با حمایت خانواده شناخت پیدا
کنند و ازدواج قشنگی بر اساس پایه های فرهنگی صورت گیرد، بیکاری، بی فرهنگی
و نداشتن برنامه را از موجبات اصلی روی آوردن جوانان به همسر یابی در
خیابان و محیط های مجازی می داند.
وی همچنین معتقد است که در این زمان انتخاب های صحیح شکل نمی گیرد و زندگی های بسیاری به طلاق منجر می شود.
فردوسی
در پاسخ به اینکه چه جایگزینی برای جوان ایرانی در این زمنیه وجود دارد
معتقد است که اگر ما خانواده ها را پر برنامه و دلها را به هم نزدیک تر
کنیم مهرورزی در میان افراد بیشتر می شود و این قضیه می تواند جبرانی برای
سرگرمی های کاذب جوانان باشد.
همچنین جوان اگر کار داشته و مشغول
باشد کمتر به سمت و سوی انحرافات می رود به همین دلیل دولتمردان باید به
فکر اشتغال و تحصیل جوانان باشند و این همه محیط رقابتی را ایجاد نکنند
زیرا محیط های پرفشار همه را اذیت می کند و کسی نمی تواند در این رقابت ها
پیروز شوند.
این استاد دانشگاه همچنین معتقد است که تهاجم فرهنگی
نیز زمینه ساز بسیاری از انحرافات جوانان است و ایجاد این زمینه ها برای
منحرف ساختن جوانان از این جهت است که جوان ها را سست عنصر کنند تا جوان
ایرانی رشادت ها و کفایت های خود را درک نکرده و به فکر این مسائل سطحی
باشند.
قصه فریبا ها در جامعه امروز ما کم نیست. جوانانی که از پشت
صفحه های مجازی مانیتور به هم دل می بندند، عاشق می شوند، همدیگر را می
شناسند و به خواستگاری طرف مقابل جواب مثبت می دهند. این روزها با وجود
ایجاد صفحه های عجیب و غریب مجازی در جای جای دنیای صفر و یک دیگر هیچ کس
ایمن نیست! هیچ کس نه می تواند عاشق نشود و نه می تواند عشق نورزد! تنها
کسی می تواند گلیم خود را این دریای گل آلود بیرون بکشد که چشمی بینا و
گوشی شنوا داشته باشد!
همیشه فکر می کنم حرف زدن بهتر از سکوت کردنه البته باید اینو تصحیح کنم.همیشه حرف زدن بهتر از سکوت کردن نیست.
سعدی درین باره میگه
دو چیز طیره عقل است لب فروبستن به وقت گفتن و گفتن به وقت خاموشی
سعدی حکیم است و وقتی میگه وقت
یعنی یعنی تو باید تشخیص دهی زمان هر عمل را
هر چیز حدی داره
سکوت حدی داره حرف زدن هم حدی داره
بعضی ها با خود می اندیشند چه بگویم؟
اینکه این کنم یا آن کنم نشان از اختیار انسان داره ترجیح میدهد سکوت اختیار کند خاموش باشد مبادا نسنجیده گویی شود
این دست به عصا رفتن این تردید و دو دلی این نگرانی میتواند علامت نداشتن اعتماد به نفس باشد
میتواند نشانه اضطراب نشانه وسواس هم باشد
پس حرف بزن تا بدانم اعتماد به نفس داری قادر به گرفتن حق خود هستی منفعل نیستی نمی نشینی تا آب از سرت بگذرد
اما چه بگویی؟
گفتن هر چیز؟
میدانی تا مرد سخن نگفته باشد
عیب و هنرش نهفته باشد؟
پس چون شاخص حفظ شخصیت همین نگفتن است باید بدانی سکوت هم کم ارزش نیست
خب بگو تا بدانی کی هستی ادبیاتی را که بکار می گیری تا بدان وسیله خودی نشان داده باشی همان است که یا همه چیز را به ضررت می کند یا همه چیز را به نفعت
ببین عزیزم درست است که انسان تنها حیوان ناطق است و حیف است این قدرت نطق خود را معطل بگذارد ولی وقتی شخصیت تو که همه چیز توست در معرض تهمت و یا قضاوت قار می گیرد بهتر نیست احتیاط به خرج دهی؟شرط عقل احتیاط است
نه هر که آینه سازد سکندری داند
نه هر که چهره بر افروخت دلبری داند
پس هشیار باش
نه هر کلکی شکر دارد
بله اگر کلک تو شکر پراکنی می کند بفرما بگو