روان پرستار

برای ثبت و ضبط تجارب بیست ساله کار با بیماران بخش روان

روان پرستار

برای ثبت و ضبط تجارب بیست ساله کار با بیماران بخش روان

هیپنو تیز م

به گزارش جهان به نقل از مجله ایده آل: وقتی کلمه هیپنوتیزم را می‌شنوید، احتمالا تصویر یک فرد اسرارآمیز که مقابل چشمان فردی یک ساعت جیبی را به طرفین تکان می‌دهد در ذهن شما ظاهر می‌شود... همه ما حس کنجکاوی شدیدی نسبت به هیپنوتیزم داریم و بسیاری از ما از ته دلمان خواسته‌ایم که آن را امتحان کنیم یا در موردش مطالبی بخوانیم تا سر از کار این اسم عجیب و غریب درآوریم.اما اصلا هیپنوتیزم چیست؟ واقعا اثرات درمانی دارد؟ چقدر خطرناک است؟ پاسخ تمام این سؤالات را در زیر بخوانید.

هیپنوتیزم یعنی خواب؟
هیپنوتیزم یک وضعیت روان شناختی و فیزیولوژیک خاص است که در این حالت وضعیت هوشیاری فرد تغییر پیدا می‌کند و با هوشیاری معمولی متفاوت است. بیشتر شبیه خواب است اما با خواب فرق می‌کند زیرا فرد هوشیار است ولی هوشیاری او فقط در یک حیطه متمرکز شده است. ویژگی عمده این وضعیت کاهش پاسخ‌دهی فرد به محرک‌های بیرونی و افزایش تلقین‌پذیری اوست. هیپنوتیزم‌کننده از همین وضعیت تلقین پذیری استفاده می‌کند و یکسری القائاتی را به فرد می‌دهد و این کاملا دست هیپنوتیزور است که هوشیاری فرد را به چه سمتی هدایت کند. علت تلقین پذیری بیش از حد فرد در این حالت به این دلیل است که محرک‌های پیرامونی کمترین تاثیر را روی او دارند و سطح تمرکز نیز بسیار بالا می‌رود.

این روش درمان نیست

خیلی‌ها این سؤال برایشان به‌وجود می‌آید که آیا هیپنوتیزم می‌تواند به تنهایی یک روش درمانی باشد یا خیر؟ جواب این سؤال بستگی به این دارد که تعریف شما از درمان چه باشد. اگر تعریف ما از درمان این باشد که یکسری علائم به طور موقت از بین بروند مثل اینکه فرد دچار پرخوری عصبی یا یکسری اضطراب‌ باشد، بله هیپنوتیزم می‌تواند در این موارد کمک‌کننده باشد. اما اگر درمان را به این شکل تعریف کنیم که یک تغییر ساختاری و بنیادی در فرد به وجود بیاید که این علائم برگشت نداشته و دائمی باشند، در این مورد باید گفت، هیپنوتیزم نمی‌تواند کاری کند و نیاز به روان‌درمانی وجود دارد.اما در حیطه پزشکی کمک زیادی می‌توان از هیپنوتیزم گرفت، مثل کاهش درد در دندانپزشکی یا حتی کاهش درد هنگام زایمان یا تسکین درد بعد از عمل‌های جراحی.

خواب مصنوعی عوارض دارد؟

به علت اینکه بسیاری از مردم ما تفکر نادرستی درباره ماهیت هیپنوتیزم دارند، به اشتباه این باور را دارند که انجام هیپنوتیزم روی آنها تاثیر بسیار وحشتناکی گذاشته یا خواهد گذاشت، در صورتی که هیپنوتیزم به این اندازه اثر گذار نیست، نه در جهت بهبود، نه در جهت بدتر شدن. اساسا کارایی هیپنوتیزم بسیار ساده است اما به دلیل ابهامی که در این روند وجود داشت، خیلی‌ها که دانش علمی در این مورد نداشتند مسئله را به صورت اغراق آمیزی مطرح کردند.

وقتی فرد در حالت خواب هیپنوتیزمی است، اتفاق خاصی در او رخ نمی‌دهد، فقط فرد در حالتی است که تلقین‌پذیری بالایی دارد، در این وضعیت بستگی دارد که به فرد چه القائاتی شود که حالش بهتر شود یا بدتر. اینکه بعضی‌ها بعد از خارج شدن از حالت هیپنوتیزم احساس می‌کنند بدتر شده‌اند، می‌تواند به این دلیل باشد که انتظارات خارق‌العاده‌ای از هیپنوتیزم دارند و وقتی می‌بینند که حالتشان مطابق با خواسته‌هایشان نبوده احساس بدی می‌کنند.

این بچه شدن واقعی نیست

در یک حالت آرامش عادی که در اثر ریلکسیشن نیز به وجود می‌آید و فرد کاملا روی خاطرات گذشته اش متمرکز می‌شود، ممکن است خیلی چیزها به یاد بیایند. در حالت هیپنوتیزم هم همین است، فرد کاملا توسط هیپنوتیزور روی گذشته‌اش متمرکز می‌شود و در نتیجه یکسری از خاطراتی که ممکن است تا آن زمان فراموش کرده را به دلیل تمرکز بیش از اندازه روی آنها به خاطر بیاورد.

البته قبلا بر این باور بودند که فرد در حالت هیپنوتیزم به ناخودآگاه خود می‌رود ولی در واقعیت اینطور نیست، فرد هوشیار است ولی یک هوشیاری متمرکز شده که تحت تسلط هیپنوتیزور است.پس بازگشت به دوران کودکی به آن شکل که بسیاری فکر می‌کنند که فرد واقعا به دوران کودکی خود برمی‌گردد، نیست بلکه به خاطر تلقینات هیپنوتیزور، فرد قسمتی از کودکی خود را به یاد می‌آورد که کاملا طبیعی است که ما دوران کودکی‌مان را به یاد آوریم. حتی با القائاتی هیپنوتیزور که مثلا می‌گوید «تو الان یک کودکی»، فرد با حالت و تن صدای بچگانه سخن می‌گوید. اما اینکه بعد از پایان یافتن هیپنوتیزم فرد همچنان در دوران کودکی خود سیر کند و مانند یک کودک رفتار کند، امکان‌پذیر نیست.

ما در یک شرایط خاصی هم که روی کودکی‌مان متمرکز شویم، ممکن است که خاطراتی را به یاد آوریم و حتی حس کودکانه به ما دست بدهد و غرق در لذت و شادی یا غم و اندوه شویم. این به علت سطح تمرکز فوق‌العاده بالاست که ما چیزهایی را که به صورت معمول به یاد نمی‌آوریم در آن حالت به یادمان می‌آید. حتی در فرایند روان درمانی هم وقتی روی گذشته فرد متمرکز می‌شویم ناگهان چیزهایی را به خاطر می‌آورد که تا آن لحظه به یاد نمی‌آورد. این به دلیل میزان توجهی است که فرد در مورد آن موضوع مورد نظر به کار می‌گیرد.

شما هم می‌توانید هیپنوتیزم شوید؟

برای هیپنوتیزم شدن ۳شرط اساسی وجود دارد:

باید خواهان و راغب به هیپنوتیزم شدن باشید.
باید به اینکه هیپنوتیزم روی شما قابل انجام است باور داشته باشید.
باید توانایی آرام بودن و تمدد اعصاب را داشته باشید.

گفته شده درصد کمی از افراد را نمی توان هیپنوتیزم کرد و عده‌ای را نیز به راحتی می‌توان هیپنوتیزم کرد ولی اکثریت مردم در طیف وسط قرار دارند و این سطح تلقین‌پذیری افراد است که شدت و ضعف این موضوع را مشخص می کند. به طور کلی افرادی که خیلی خیالباف هستند از سطح تلقین پذیری بالایی برخوردارند.

زخم های گذشته را می‌توان با هیپنوتیزم خوب کرد؟

بخشی از تعریف روان‌درمانی یعنی به یادآوردن مطالب سرکوب شده که فرد آن مطالب را از حالت ناهوشیار و نیمه هوشیار خود بیرون بیاورد و طی فرایند روانکاوی بسیاری از آن خاطرات بیرون بیایند و احساسات همراه آن خاطرات و هیجانات مربوط با آنها هم زنده شوند و این خاطرات سرکوب شده با بخش هوشیار فرد ادغام شود. در روان‌درمانی فرد در حالت هوشیاری به سر می‌برد و توسط تداعی آزاد و تعبیر و تفسیر رؤیا مطالب سرکوب‌شده به یاد خودآگاه فرد می‌آیند، اما در حالت هیپنوتیزم وقتی آن مطالب سرکوب شده به‌یاد می‌آیند، طبیعتا با بخش کاملا هوشیار مغز فرد نمی‌تواند ادغام شود زیرا فرد تا حدودی در حالت خواب است و فقط با یک‌بار به یاد آوردن خاطرات فراموش شده، درمان صورت نمی‌گیرد. یعنی بینش پیدا کردن به مطالب سرکوب شده لزوما درمان نیست. فرد ممکن است بینش پیدا کند ولی هیچ تغییر شخصیتی در او اتفاق نیفتد.

اگر این بینشی که فرد پیدا می‌کند با همکاری یک متخصص مجرب نباشد، مثل باز کردن یک زخم است بدون رسیدگی و مراقبت از آن، زیرا یکسری مطالب هستند که اساسا فرد گنجایش پذیرش و یادآوری آنها را ندارد و به همین دلیل است که فراموش شده‌اند و باز کردن و رها کردن آنها می‌تواند عواقب بدی داشته باشد. افراد باید بارها این خاطرات را به یاد آورند و احساس‌های مختلف، اعم از خشم یا سوگواری یا حس انتقام و... همراه آن خاطرات را بیرون ریخته و تخلیه کنند و کم‌کم زیر نظر یک متخصص مجرب، این احساس ها با هوشیاری آمیخته شوند و تغییرات شخصیتی و ساختاری به وجود آید. اما یکسری از عادت‌های غلط را می‌توان از طریق هیپنوتیزم با القا کردن تلقینات انزجارکننده برای مدتی از بین برد ولی چون تغییر الگوهای رفتاری و تصحیح آنها صورت نگرفته ممکن است که مجددا بازگردند.

با یک ساعت جیبی می‌توان هیپنوتیزم شد؟

وقتی فرد تصمیم می‌گیرد که نزد یک هیپنوتیزور برود، از قبل خود را آماده این جریان کرده و این ذهنیت را به خود داده که هیپنوتیزم خواهد شد، با تمرکز روی یک محرک بیرونی خاص(ساعت)، محرک‌های بیرونی دیگر اثر کمتری می‌توانند روی او بگذارند. در هیپنوتیزم این اتفاق می‌افتد که با خیره شدن به یک ساعت و با تلقینات هیپنوتیزور فرد به هیچ محرک دیگری پاسخ نمی‌دهد و فقط روی ساعت متمرکز می شود و بعد از آن القائات انجام می‌شوند. وقتی فرد کلمه خواب را در آن حالت تمرکز بالا و تلقین‌پذیری بالا به کرات می‌شنود، چون در کلمه خواب یک حالت آرامیدگی وجود دارد خودش در آن حالت قرار می‌گیرد.

مزاحمین نوامیس

کثرشان با غروب خورشید کارشان را آغاز می‌کنند، هرچند که خیلی‌هاشان در طول روز هم فعال هستند و البته برخی‌هاشان هم دوشیفته کار می‌کنند! انجام کارشان هم پاره وقت دارد و هم تمام وقت و سرما و گرما هم نمی‌شناسند، تگرگ ببارد یا سنگ، کارشان را انجام می‌دهند.

این قشر فعال تنها قشر کاری جامعه هستند که تعطیلی رسمی و غیررسمی نمی‌شناسند و در همه‌ی روزهای سال فعالیت خود را با جدیت تمام ادامه می‌دهند. تازه برخی‌هاشان روزهای تعطیل کارشان رونق می‌گیرد و می‌روند در دل مراکز تفریحی و فعالیت خود را پیگیری می‌کنند.
 
به گزارش جهان به نقل از ایسنا، مکان مشخصی هم برای کارشان نمی‌خواهند، از دل کوچه‌های خلوت بگیر تا دل بازارهای شلوغ! روی پله برقی، بالای پل عابر پیاده، توی فروشگاه‌های بزرگ و کوچک، مراکز آموزشی و تفریحی، کوچه و خیابان، وسط بزرگراه و ... خلاصه هر جایی را که فکرش را بکنید این افراد حضور دارند و کارشان را به نحو احسن انجام می‌دهند.
 
ظاهر مشخصی هم ندارند از ژنده‌پوش سر خیابان‌ها بگیر تا شیک پوشی که با لباس‌های مارک‌دار پشت ماشین‌های آخرین سیستم می‌نشینند. وسیله‌ی خاصی را هم برای انجام کارشان نمی‌خواهند ماشین باشد یا نباشد، با پای پیاده باشند یا سواره، کار خود را انجام می‌دهند این قشر زحمتکش!
 
انجام این کارشان هم محدودیت سنی ندارد از پسری که هنوز پشت لبهایش سبز نشده بگیر تا پیرمردی که صدای کلنگ قبرش به گوش می‌رسد در این عرصه فعالیت می‌کنند.
 
انجام کارشان مالیات هم ندارد و از هفت دولت آزاد هستند و کسی نیست که معترض کارشان شود و یک جورهایی شبیه کار در مناطق آزاد است!
 
نمایندگی‌هاشان هم به شدت فعال است به صورتی که در یک کوچه باریک می‌توانی حداقل یک نمایندگی و حداکثر پنج تا شش نمایندگی را پیدا کنی!
 
انجام کارشان به سر و زبان خاصی نیاز ندارد، از آنهایی بگیر که نمی‌توانند دو کلمه درست حرف بزنند تا آنهایی که نهایت لفظ قلم را به کار می‌برند هم‌اکنون مشغولند و به هیچ مشکل خاصی در زمینه‌ی انجام کارشان بر نخورده‌اند.
 
در انجام این کار به هیچ عنوان بازنشستگی وجود ندارد و مشاهده شده که افرادی که سال‌ها از سن بازنشستگی آنها گذشته هم در این عرصه فعالیت می‌کنند و قسمت جالب ماجرا اینجاست که این قشر فعال جامعه! بدون هیچ چشم‌داشت مادی به انجام این کار مشغول هستند و استقبال از این شغل با وجود این همه شرایط سختی کار بی‌نظیر بوده است.
 
این کار را می‌توان مصداق واقعی مشاغل مزاحم دانست، زیرا اصلاً پایه و اساس آن ایجاد مزاحمت است، البته فقط مزاحمت برای بانوان! و مانند بسیاری دیگر از مشاغل مزاحم فعلاً مزاحم ندارند و مزاحمان خیابانی بی‌مزاحم دارند در شهر می‌گردند و کارشان را می‌کنند.
 
پی‌اش را که گرفتیم دیدیم ریشه تاریخی دارد آنقدر که شاید تاریخچه‌اش به دوره‌ی غارنشینی هم برگردد، اما هنوز حجاری در این خصوص روی سنگ نوشته‌ها به دست نیامده شاید در آن دوره هم مثل دوره‌ی ما بسیاری از زنان از ترس آبرویشان صحبتی و یا شکایتی در خصوص مزاحمان نمی‌کردند.
 
تا همین چند سال پیش ته مزاحمت زنجیر چرخاندن سرکوچه بود و سلام و احوالپرسی کردن و گاهی هم عرض ادب و خسته نباشید! اما امروزه مزاحمت‌ها شده تنه‌زنی، متلک‌پرانی، گفتن واژه‌های رکیک، با ماشین سرراه گرفتن و ....و در برخی موارد کار به جایی رسیده که نمی‌توان آن را به زبان آورد.
 
تا همین چند سال پیش از قیافه هرکس می‌شد قصد مزاحمت او را فهمید، اما امروزه پوشش ظاهری و رفتاری این اشخاص تغییر کرده و همراه با مدرنیته شدن جامعه پیش رفته و یکجورهایی می‌توان گفت سبک ایجاد مزاحمت‌ها نیز به روز گشته و مدرن شده.
 
متاسفانه دیدن افرادی به ظاهر محترم و متشخص آن هم به تعداد بسیار در بین این افراد این نگرانی را به وجود می‌آورد که این معضل اجتماعی به طرز اسفناکی همه‌گیر شده و هم‌اکنون افراد را از هر قشری که باشند درگیر خود کرده است.
 
امروزه همه جور مزاحمتی داریم (تلفنی، اینترنتی و ...) اما مزاحمت‌های خیابانی دیگر روی تمام مزاحمت‌ها را سفید کرده! مزاحمت‌های خیابانی یعنی این‌که آنقدر فرد مزاحم گستاخ باشد که در معابر عمومی مزاحم زنان و دختران شود.
 
این‌که چرا یک عده به خود جرات می‌دهند و در روز روشن و در معابر عمومی شهر، برای دختران و زنان ایجاد مزاحمت کنند و کسی هم نیست که با آنها برخورد جدی کند، جای بسی تامل دارد.
 
به گفته‌ی یک وکیل دادگستری ایجاد مزاحمت برای بانوان از جمله «متلک» گفتن، طبق قانون جرم است و مرتکب آن باید مجازات شود.
 
«علی اسدی»، شهادت شهود، اقرار مجرم و یا سایر قراینی که به وسیله آن قاضی بتواند جرم مرتکب شده را محرز بداند را از راهکارهای اثبات این جرم عنوان کرد.
 
وی با بیان این‌که نهاد امر به معروف و نهی از منکر در جامعه ساماندهی و مکانیزم قانونی خاصی ندارد، اظهار کرد: کم‌رنگ ظاهر شدن این نهاد در جامعه و از طرف دیگر شهادت چندی از آمران معروف که قصد جلوگیری از ایجاد مزاحمت را داشته‌اند سبب شد تا دیگر کسی در صورت مشاهده مزاحمت دخالت نکند که این امر به گسترش مزاحمت‌ها کمک می‌کند.
 
به گفته‌ی اسدی، ماموران و ضابطان مربوطه نیز باید در جامعه نظارت خود را بیشتر کرده و در صورت مشاهده موردی از مزاحمت، به شدت با آن برخورد کنند.
 
اسدی ترویج آموزه‌های دینی توسط ارگان‌های مربوطه را از راهکارهای موثر در کاهش موارد این جرم عنوان کرد.
 
هم‌چنین یک وکیل پایه یک دادگستری نیز، مجازات ایجاد مزاحمت برای بانوان را شش ماه حبس و 74 ضربه شلاق دانست.
 
«شهاب تجری» مجازات تعیین شده برای این جرم را بازدارنده ندانست و افزود: علاوه بر این پیگیری این مجازات با توجه به سیستم قضایی و نظامی موجود امکان‌پذیر نیست، مگر در مواردی که مزاحمت خیلی حاد باشد.
 
وی ادامه داد: متاسفانه در جامعه اگر برای یک زن مزاحمت ایجاد و یا حرف توهین‌آمیزی به او زده شود، به علت سیستم قضایی موجود شخص حوصله پیگیری آن را ندارد، چون اثبات این جرم کار آسانی نیست.
 
این وکیل دادگستری افزود: روند طولانی مدت رسیدگی به این پرونده‌ها سبب می‌شود که بسیاری افراد از پیگیری شکایت خود منصرف شوند.
 
وی اثبات سخت این جرم را علت دیگر عدم پیگیری دانست و گفت: اثبات این جرم از طریق شهادت شهود یا وقوع جرم در منظر نیروهای انتظامی و ضابطان دادگستری و یا از طریق سایر ادله اثبات دعوا انجام می‌شود و همین امر اثبات این جرم را با مشکل مواجه کرده است.
 
تجری آسان کردن اثبات این جرم و از طرف دیگر رسیدگی سریع‌تر به پرونده‌های ایجاد مزاحمت را از راهکارهای موثر در کاهش بروز این جرم برشمرد و افزود: این امر سبب می‌شود مردم رغبت پیدا کنند و خواهان رسیدگی به شکایات خود شوند.
 
یک وکیل دادگستری نیز بیکاری، عقده‌های روانی، نبود فرهنگ مناسب در مردان و عدم پوشش و رفتار مناسب در برخی بانوان را از زمینه‌های اصلی ایجاد مزاحمت برای آنان دانست.
 
«احسان زررخ» با ابراز تاسف از شکسته شدن قبح این عمل زشت در جامعه، گفت: هر فردی به‌راحتی می‌تواند با حضور در جامعه موارد ایجاد مزاحمت برای بانوان را مشاهده کند.
 
این وکیل دادگستری ایجاد اشتغال را از راهکارهای موثر در کاهش این جرم در جامعه برشمرد و افزود: اشتغال زمینه اصلی کاهش جرم در جامعه است، و ایجاد اشتغال برای جوانان می‌تواند از بروز این جرم و جرم‌های دیگر تا حدود زیادی در جامعه جلوگیری کند.
 
به گفته‌ی زررخ، اکثر مزاحمان را افراد بیکار تشکیل می‌دهند که بی‌هدف در جامعه پرسه می‌زنند و برای بانوان ایجاد مزاحمت می‌کنند.
 
یک حقوقدان نیز فضای دادسراها را در شأن بانوان عفیف و پاکدامنی که برای طرح شکایت خود از مزاحمان به آنجا آمده‌اند، ندانست.
 
به گفته‌ی «سیدضیا خرمشاهی» ایجاد مزاحمت برای بانوان هم‌اکنون در جامعه به صورت یک معضل است که اگر کنترل نشود می‌تواند به یک بحران تبدیل شود.
 
خرمشاهی با بیان این‌که در ماده‌ی 619 قانون مجازات اسلامی موضوع مزاحمت برای بانوان به عنوان یک جرم تعریف شده و برای آن مجازات تعیین شده است، اظهار کرد: متاسفانه اکثر بانوانی که برای آنها مزاحمت ایجاد می‌شود به لحاظ حفظ آبروی شخصی و موقعیت خانوادگی حتی حاضر به طرح شکایت نیستند، چه برسد به این‌که بخواهند شکایت خود را پیگیری کنند.
 
خرمشاهی با ابراز تاسف از وجود یک نگاه فرهنگی غلط در میان مراجع رسیدگی به پرونده‌های مزاحمت، ادامه داد: متاسفانه اگر بانویی برای طرح شکایت از یک مزاحم به مراجع مربوطه مراجعه کند بلافاصله و پیش از احقاق حق خود ناخواسته محکوم می‌شود و همه با دید یک متهم به او نگاه می‌کنند و به او این القاء را می‌کنند که خودش مقصر است.
 
یک جامعه‌شناس نیز بیکاری، سرکوب عقده‌ها و مشکلات خانودگی و اقتصادی مردان را علت بروز واکنش منفی مزاحمت برای بانوان در اعتراض به حضور گسترده و پیشرفت بانوان در عرصه‌های اجتماعی عنوان کرد.
 
«علیرضا قاسمی» هم‌چنین کمبودهای آموزشی، مشکلات خانوادگی و اقتصادی را از دیگر علل ایجاد مزاحمت برای بانوان دانست.
 
به هر حال با روند رو به افزایش مزاحمت‌های خیابانی، شرایط سخت اجرای این قانون مانع از اثرگذاری آن بر روند کاهش مزاحمت‌ها شده که امید می‌رود با چاره‌اندیشی مسوولان در این زمینه و برخورد جدی و قاطع با مزاحمان زمانی برسد که بانوان ما بتوانند بدون هیچ ایجاد مزاحمتی با خیال آسوده در خیابان‌های شهر قدم بزنند.
Share/Save/Bookmark