مانند
هر موضوع روانپزشکی، افسردگی پائیزی نیز از جنبه های گوناگون قابل بررسی
است. از دیدگاه زیستی، تشدید یا آشکار شدن افسردگی به صورت فصلی، یک اختلال
کلاسیک ریتم های زیستی در نابسامانی های خلقی محسوب می شود که بویژه در
پائیز و زمستان تظاهر می کند.
از دیدگاه روانشناختی، پائیز به
مفهوم فصلی از سال است که در آن نشاط و خرمی بهار و تابستان، جای خود را به
برگ ریزان و سردی می دهد. فصلی است که در آن انسان خواه ناخواه به این فکر
می افتد که در بهار و تابستان چه کرد و اکنون در پائیز با چه روبه روست.
از
دیدگاه اجتماعی، به دنبال تعطیلات تابستانی، پائیز آغاز مجدد کار و کوشش
است. بویژه دانش آموزان و دانشجویان با شروع سال آموزشی جدید روبه رو می
شوند. در کشور ما با اعلان نتایج آزمون سراسری دانشگاه ها آن گروه از فارغ
التحصیلان دبیرستان ها که در رشته دلخواه خود در آزمون سراسری پذیرفته نشده
اند افسرده می شوند، آن گروه از والدینی که فرزندشان در دانشگاه های
غیردولتی با شهریه کلان پذیرفته شده است، دانشجویی که باید به شهری غیر
ازمحل سکونت خود برود و پدر و مادر اینچنین دانشجویانی که هم باید با دوری
فرزند کنار بیایند و هم هزینه اقامت فرزند را که در شهر دور است بپردازند
همه افسرده می شوند. با مرور کلی این سه جنبه افسردگی پائیزی بهتر است مجدد
به وجه پزشکی آن که از نظر بالینی مهم است بازگردیم. نخست باید متذکر شد
اگرچه به افسردگی پائیزی - زمستانی بیشترین توجه به عمل آمده است اما
افسردگی فصلی تابستانی نیز وجود دارد. نوع پائیزی / زمستانی به نظر می رسد
مرتبط با کاهش نور روز باشد، در حالی که نوع تابستانی به نظر می رسد در اثر
افزایش درجه حرارت باشد.
بیماران مبتلابه افسردگی پائیزی و
زمستانی، در این دو فصل احساس خستگی می کنند، اشتیاق زیاد به انواع شیرینی
حس می کنند، زیاد می خورند و زیاد می خوابند. پرخوابی در این بیماران گاهی
مرتبط است با دوره نهفتگی تاخیری در خواب موسوم به «حرکات سریع چشم». یعنی
فاصله به خواب رفتن تازمان دیدن اولین رویاها افزایش می یابد. در حالی که
در اکثر موارد بیماری افسردگی عمده، دوره نهفتگی خواب «حرکات سریع چشم»
کوتاهتر می شود. این یافته ها حکایت از اختلال نظم ریتم های بیست و چهار
ساعتی در نابسامانی های خلقی می کند.
نکته جالب آن است که
بیشترین بیماران مبتلابه افسردگی پائیزی - زمستانی، در فصل بهار افزایش
انرژی و فعالیت را نشان می دهند. در صورت مشاهده معیارهای دوره افسردگی
عمده در پائیز یا زمستان، باید در طول دو سال گذشته دو دوره افسردگی عمده
در پائیز یا زمستان برای بیمار روی داده باشد و به علاوه، در طول این دو
سال افسردگی عمده غیرفصلی برای بیمار اتفاق نیفتاده باشد. نشانه های
افسردگی در عین حال نباید مرتبط با استرسورهای روانی-اجتماعی باشد(برای
نمونه، بیکاری فصلی در زمستان برای کارگران کشاورزی یا ساختمانی). به علاوه
رفع کامل نشانه ها، یا تغییر از افسردگی به شیدایی یا نیمه شیدایی در زمان
خاصی از سال (برای نمونه در بهار) باید روی دهد.
برای درمان
افسردگی این بیماران، نور - درمانی به تنهایی یا همراه با دارو مورد بررسی
قرار گرفته است. پاسخ به درمان معمولاً در عرض 2 تا 4 هفته ظاهر می شود. در
صورتی که دوره های افسردگی پائیزی - زمستانی بخشی از بیماری دوقطبی باشد
در آن صورت عموماً روانپزشک داروهای متعادل کننده خلق را به کار می برد و
از داروهای ضد افسردگی به ندرت ممکن است استفاده کند. افسردگی های مرتبط با
استرسورهای روانی - اجتماعی در صورتی که خفیف باشد و به درمان دارویی نیاز
نباشد، به وسیله مداخلات روانی - اجتماعی و روان درمانی قابل رفع است.
نویسنده: عضو هیات مدیره انجمن علمی روانپزشکان ایران
*عضو هیات مدیره انجمن علمی روانپزشکان ایران