زن و شوهری را در نظر بگیرید که برای شما الگوی یک زوج موفقاند. آنها با یکدیگر رفتار خوبی دارند و به هم احترام میگذارند و زندگی مالی مستحکمی بنا نهادهاند. به خواستههای هم ارج مینهند و در نهایت زوج موفقی به نظر میرسند.
این طرز فکر شما، یک روز در حالی که مشغول خوردن شام و گفتگوی خانوادگی هستید به یکباره با شنیدن خبر جدایی آن زوج به هم میریزد. هرچه فکر میکنید نمیتوانید علتی منطقی برای این اتفاق بیابید. تمام زوایای مغزتان را میکاوید تا نشانهای دال بر مشکلات زناشویی آن زوج بیابید اما به نتیجه خاصی نمیرسید. چه اتفاقی میافتد که روابط عاطفی و پیوندهای خانوادگی و اجتماعی از بین میروند و جدایی جای آنها را میگیرد؟ حتما دلیلی هست ولی ناشناختهتر از آن است که شما به وجودش پی ببرید...
در مرگ روابط عاطفی زندگی زناشویی، چهار مرحله وجود دارد که کارشناسان خانواده به این صورت تقسیمبندی میکنند: مخالفت، رنجش و عصبانیت، عدم پذیرش یا طرد و سرکوبی.
● مرحله ۱: مخالفت در زمینه عاطفی و در زندگی زناشویی این مسأله به کرات اتفاق میافتد زیرا تعداد تعاملات میان فردی زوجین خیلی زیادتر از انواع دیگر روابط است و به همین نسبت احتمال بروز اختلاف میان آنها بیشتر است. اگر مخالفتهای کوچک خود را بیان نکنید و با توجه به تعداد موارد پیش آمده، از خیر مطرح کردن آنها بگذرید، این مخالفتهای کوچک جمع شده و کمکم به علامت هشداردهنده بعدی یعنی رنجش و عصبانیت تبدیل میشود.
● مرحله ۲: رنجش و عصبانیت
در این مرحله شما فرد مقابل را سرزنش و ملامت میکنید و فرد مقابل هم عکسالعمل نشان میدهد و شما را مورد حمله قرار میدهد. خیلی مواقع که سر موضوع کوچک و بیربطی دعوای بزرگی راه میافتد علت آن را باید در جای دیگر و موضوع دیگری جستجو کنید. اگر رنجش و عصبانیت، مدام تکرار شود شما در مقام جلوگیری از آن، با به درون ریختن این عصبانیت و رنجش و انباشت انرژی منفی بسیار در درونتان پا به مرحله سوم میگذارید
● مرحله ۳: عدم پذیرش و طرد بعد از یک دعوای مفصل، در را به هم میکوبید و از منزل خارج میشوید. شما در منزل و زیر یک سقف هستید ولی به یکدیگر بیاعتنایی میکنید و یکدیگر را مورد بیتوجهی قرار میدهید. در واقع طرف مقابل را هم از دیده و هم از دل بیرون میکنید. بیشتر جداییها و طلاقها در این مرحله اتفاق میافتد. این دوره بحرانی ترین دوره اختلافات و در حقیقت زمان به زانو در آمدن آخرین تلاشهای عاطفی طرفین برای بقای زندگی مشترکشان میباشد.
● مرحله ۴: سرکوب سرکوبی نوعی احساس کرختی و بیحسی است. شما دیگر احساسات منفی خود را حس نمیکنید اما در مقابل، بهای بزرگی میپردازید و دیگر احساسات مثبت خود را نیز لمس و درک نخواهید کرد. آنچه این مرحله را فاجعهآمیز میکند نوع رابطهای است که بین زوجین وجود دارد. به این ترتیب که همه چیز خوب و مرتب به نظر میرسد و طرفین به ظاهر زندگی خوبی در کنار یکدیگر دارند اما در واقع بسیاری از استعدادها و مهارتهای عاطفی خود را فراموش کردهاند و به یک جسد ماشینی و متحرک تبدیل شدهاند که زندگی محدود و بیطراوتی را دنبال میکنند.
▪ داریم از هم دور میشویم!
زمانی که روابط عاطفی مناسبی در میان زن و شوهر وجود داشته باشد خانواده با آرامش بیشتری به فعالیت خود ادامه میدهد و در انجام امور بیرون از خانه نیز موفقتر عمل میکنند. زن وشوهری که ذهن و رفتار یکدیگر را درک کنند، روابط عاطفی مثبتی هم با یکدیگر برقرار میکنند. روانشناسان تنها راهحل این مسأله را داشتن هوش عاطفی زن و شوهر در خانواده میدانند و میگویند: «هوش عاطفی مجموعهای از مهارتها و شاخصها برای شناخت احساس خود، کنترل احساس خود، شناخت احساس دیگران و تنظیم روابط با دیگران است که در خانواده جایگاه بسیار بالایی دارد.»
▪ هشدار رئیس انجمن جامعهشناسان
رییس انجمن جامعهشناسان ایران با انتقاد از اینکه اعضای خانواده در کشور ما بیشترین وقت خود را در محیط خانه صرف تماشای تلویزیون و استفاده از وسایلی همچون رایانه و تلفن میکنند، گفت: «نتایج آخرین تحقیقات و بررسیها نشان داده است که در خانوادههای ایرانی، افراد به طور متوسط روزانه شش ساعت از وقت خود را به تماشای تلویزیون اختصاص میدهند.»
دکتر معیدفر گفت: «در سالهای اخیر با ورود وسایل جدید ارتباطی این وضعیت دامنه وسیعتری پیدا کرده است و تاسف بارتر اینکه بگوییم در برخی خانهها به جای یک تلویزیون، دو تا سه تلویزیون وجود دارد و هریک از اعضای خانواده ترجیح میدهند جدای از یکدیگر به تماشای برنامههای مورد علاقه خود بنشینند.»
در واقع مسایل مختلف در خانوادهها باعث شده است تا فرصت تعامل و گفتگو بین اعضای خانواده کاهش یابد.
متاسفانه ماشینی شدن زندگیها و بروز مشکلات متعدد اقتصادی و اجتماعی مانع از انسجام بین اعضای خانواده شده است و میان پدر و مادر و فرزندان در برخی خانوادهها فاصله عاطفی زیادی ایجاد شده که این امر امکان تبادل نظر و ایجاد همدلی را بین اعضای خانواده به حداقل رسانده است.
ی دردسر و ساده است ، مزایا و معایب آن چیست؟ و چگونه صورت میگیرد؟
طلاقهای توافقی زیر پوست شهر ریشه دوانده و هیچ مرجعی در این باره پاسخگو نیست.در این میان نه تنها پای پیشگیری میلنگد، بلکه حتی آمار دقیقی نیز از تعداد این طلاقهای توافقی در دست نیست تا بتوان برای بررسی عوامل و ارائه راهکارهای مناسب اقدام کرد.
اما در چند روز گذشته رییس دادگاههای عمومی و انقلاب تهران با ارائه آماری از طلاق های توافقی سال گدشته گفت : طلاق توافقی با ۲۷هزار و ۳۲۰ فقره پرونده در صدر دعاوی مجتمعهای خانواده شهر تهران در سال ۹۳ قرار داشت.
بهگفته پوریانی، طلاق توافقی با 27هزار و 320 مورد، مطالبه مهریه با 16هزار و 228 فقره و طلاق بهخواسته زوجه با 10هزار و 180 فقره بیشترین پروندههای مربوط به دعاوی خانوادگی در سال گذشته بود.
امروزه در جامعه شاهد هستیم که راهی برای رفع بی دردسر کشمکشها به نام طلاق توافقی یا خلع بوجود آمده؛ اما آیا این نوع جدایی واقعا
بی دردسر و ساده است ، مزایا و معایب آن چیست؟ و چگونه صورت میگیرد؟
مهدی عامری کارشناس ارشد علوم اجتماعی با اشاره به اینکه همه اتفاقات در جامعه امروزی کاملا با گذشته متفاوت است به ایسکانیوز میگوید : امروزه همه اتفاقات نسبت به گذشته متفاوت و گاه عجیب و غریب اند؛ تولد، بزرگ شدن، تحصیل، ازدواج و طلاق به کلی با قدیم ها فرق دارد تا چند سال پیش طلاق پدیدهای مذموم به شمار میرفت و افراد در شرایط بسیار سخت به آن فکر میکردند یا گاه آنقدر در پیچ و خم مراحل قانونی دادگاه ها سردرگم میماندند که از طلاق گرفتن منصرف میشدند اما اکنون با گسترش نوعی از طلاق، دیگر نیاز نیست برای جدا شدن کفش آهنین بپوشند آنها میتوانند با گذشتن از حقوق خود از قبیل مهریه، حضانت و ملاقات فرزند، جهیزیه، نفقه و... به راحتی به دادگاه مراجعه کنند و پس از مدت کوتاهی به صورت توافقی از هم جدا شوند.
عامری تاکید میکند :«طلاق توافقی یکی از بحرانهای تازه خانوادههای ایرانی و از آسیبهای اجتماعی رو به گسترش است. در حالی که در گذشته حساسیتهای زیادی نسبت به طلاق وجود داشت که باعث میشد حکم طلاق صادر نشود اما امروز به راحتی حکم طلاق توافقی صادرمیشود. به همین دلیل شاهد افزایش طلاق های توافقی هستیم. در طلاق توافقی زن و مرد توافق میکنند از یکدیگر جدا شوند و این توافق در حکم دادگاه ثبت میشود و از نظر قانونی ضمانت اجرایی پیدا میکند و متاسفانه به همین سادگی خاطرات خوش فراموش میشود و به راحتی کانون گرم از هم میپاشد!
تعریف طلاق توافقی
به موجب قانون، دادگاه خانواده، دادگاهی است که صلاحیت رسیدگی به 14 مورد از دعاوی از جمله نکاح موقت و دائم، طلاق، فسخ نکاح، بذل مدت و انقضای مدت، مهریه، جهیزیه، اجرتالمثل و نحله ایام زوجیت، نفقه معوقه و جاریه زوجه و اقربای واجب نفقه، حضانت و ملاقات اطفال، نسب، نشوز و تمکین، نصب قیم و ناظر قیم امین و عزل آنها، حکم رشد، ازدواج مجدد، اهدای جنین را دارد؛ بنابراین طلاق توافقی نیز از مواردی است که دادگاه خانواده صلاحیت رسیدگی به آن را دارد.
خلاء طلاق توافقی در قانون
ما در قانون چیزی به نام طلاق توافقی نداریم در واقع طلاق توافقی محصول ابتکار زنانی است که در برخورد با نواقص قانون مردسالار آن را به وجود آوردهاند.
عامری با بیان این مطلب میگوید :ما در قانون طلاقی داریم به نام خلع. در طلاق خلع زن به واسطه کراهتی که از مرد دارد باید مالی کمتر، معادل یا بیشتر از مهریه خود را به مرد بدهد تا او را راضی به طلاق کند. قضات دادگاهها طلاق توافقی را به لحاظ قانونی با مواد مربوط به خلع توجیه میکنند. در طلاق توافقی زن و مرد توافق میکنند از یکدیگر جدا شوند و این توافق حکم دادگاه ثبت میشود و ضمانت اجرای قانونی پیدا میکند، ولی از آنجا که زنان هیچ حربهای برای راضی کردن همسر خود برای جدایی ندارند و مطابق با ماده 1133 قانون مدنی حق طلاق با مرد است و مرد هر وقت که بخواهد میتواند زن خود را طلاق دهد معمولا همه حقوق مالی خود را میبخشند تا همسرشان را برای جدایی راضی کنند.
علل رواج طلاق توافقی
تغییر شیوههای همسریابی در سالهای اخیر، توقعات و خواستههای زوجین وتفاوت دیدگاههای آنها، شناخت کافی و مناسب نداشتن از اوضاع و احوال فرهنگی و شخصیتی یکدیگر از مهمترین عوامل درخواست طلاق از سوی زوجین است، از سوی دیگر اعتیاد که از عوامل اضمحلال و انهدام خانواده است و صد البته بیکاری و ترک انفاق.
این کارشناس ارشد علوم اجتماعی با اشاره به اینکه بیشتر زنان و خانوادههای ایرانی بسیار سازگار و حاضر به سازش به شرط تامین حداقل امکانات و نیازهای مادیشان هستند میگوید:« اما وقتی در تامین همان حداقل با مشکل مواجه میشوند و به هر سازمانی مراجعه میکنند نتیجهای نمیگیرند، چارهای جز طلاق ندارد.
مراحل طلاق توافقی
برای گرفتن طلاق توافقی زن و شوهر باید به همراه شناسنامه و عقدنامه به دادگاه بروند و فرم درخواست را پر و همه موارد و مسائل مانند حضانت فرزند، ملاقات او و امورمالی مانند مهریه، جهیزیه، نفقه و غیره را مشخص کنند و پس از تقدیم دادخواست طبق روال معمول، دادگاه به آنها تکلیف میکند هریک از زوجین داوری از میان بستگانشان معرفی کنند که باید با زوجین مذاکره و سعی در مصالحه کنند. اگر داوران به نتیجه نرسیدند گزارش خود را به دادگاه میدهند و دادگاه نیز براساس توافق زوجین گواهی عدم امکان سازش صادر میکند و آنها میتوانند با ارائه گواهی به دفترخانه طلاق، صیغه طلاق را جاری و ثبت کنند.
گواهی عدم امکان سازش به مدت 3 ماه اعتبار دارد، یعنی اگر زوجین ظرف 3 ماه آن را اجرا نکردند دیگر اعتباری ندارد. شوراهای حل اختلاف درخصوص اختلافات خانوادگی با توجه به تقاضای طرفین میتوانند برای اصلاح ذاتالبین دخالت کنند، در حالیکه در طلاق توافقی افراد معمولا پیش از درخواست طلاق صحبت کرده و به توافق رسیدهاند و اگر باز هم علاقه داشته باشند که جلساتی برای سازش و مذاکره بگذارند بالطبع به شورای حل اختلاف که فرصت دوبارهای برای سازش فراهم میکنند ارجاع میشوند.
مشکلات طلاق توافقی
معمولا پس از صدور حکم طلاق توافقی، شوهر هیچ اجباری برای آمدن به محضر ندارد و چون این طلاق با توافق طرفین صورت میگیرد به لحاظ قانونی رفتن به محضر هم باید با توافق طرفین باشد و نمیشود توافق طرفین را با الزام همراه کرد، بنابراین برای حل این مشکل شاید بهترین راهکار این باشد که طرفین الزام رفتن به محضر را هم جزیی از تعهدات خود در دادخواست ذکرکنند تا در نهایت در حکم دادگاه منعکس شود. در این صورت میشود الزام شوهر را به آنچه خود تعهد داده است از دادگاه درخواست کرد.
آنچه مشخص است تغییر شیوههای همسریابی در سالهای اخیر، توقعات و خواستههای زوجین وتفاوت دیدگاههای آنها، شناخت کافی و مناسب نداشتن از اوضاع و احوال فرهنگی و شخصیتی یکدیگر از مهمترین عوامل درخواست طلاق از سوی زوجین است.
یک سوالی که برای تمام دختران جوان هست که آیا با مرد انتخابی من در آینده هم همین طور خوشبخت خواهیم بود؟
درست همان وقتی با فردی آشنا می شوید که همه ویژگی های مورد تایید شما را دارد و می توانید روی او به عنوان همسر آینده تان حساب کنید، این شک و دو دلی سراغتان می آید که: آیا در آینده هم همین طور خوشبخت خواهیم بود؟
برای همین است که توصیه می شود در دوران نامزدی و عقد کردگی، هوش و حواستان را جمع کنید و روند رابطه تان را با نامزد/ همسرتان زیر ذره بین بگیرید. اگر این ذره بین را به دست گرفته اید اما هنوز نمی دانید چه چیزهایی را باید ملاک خوشبخت شدن تلقی کنید، ما به شما خواهیم گفت.
۱. اعتمادی ناگسستنی
چندماهی که از نامزدی و عقد می گذرد، رابطه کم کم جنبه ها و لایه های عمیق تری از خود را نشان می دهد. در ازدواج، اعتماد یک شرط انکار نشدنی است. اگر یک اعتماد واقعی بین شما وجود داشته باشد، می توانید برای هر چیزی روی همدیگر حساب کرده و هیچ وقت حس نمی کنید که طرفتان چیزی از شما پنهان می کند. اعتماد زن و مردی که با هم ازدواج می کنند، باید از جنسی باشد که برای شما امنیت خاطر و خیال راحت به همراه داشته باشد.
۲.شباهت
وقتی که با پیش رفتن در شناخت یکدیگر، می فهمید چقدر شخصیت مشابه دارید و تا چه حد ارزش هایتان به هم شبیه است، و از آن گذشته، چقدر نسبت به آینده شبیه به هم فکر می کنید و برنامه های مشابه دارید، یعنی انتخاب درستی داشته اید و قرار است در ادامه این ازدواج، در دسته زوج های خوشبخت قرار بگیرید. پس خوش به حال شما!
۳. ابراز محبت
شاید خیلی از زوج ها در اولین روزهای آشنایی یا نامزدی حسابی به همدیگر ارادت نشان بدهند و از هم تعریف کنند و به هم عشق بورزند اما تداوم این احترام و محبت است که تعیین می کند شما زوج خوشبختی خواهید بود یا نه. اگر همچنان با وجود تنش های طبیعی و اختلاق نظرهای معمول در یک رابطه، احترام همدیگر را حفظ می کنید، خوبی های همدیگر را به ذهن می سپارید و به هم محبت دارید، یعنی زوج خوشبختی هستید.
4. پذیرش خانواده ها
در یک ازدواج موفق هم شما باید از طرف خانواده او پذیرفته شوید، هم او از طرف خانواده شما. از آن مهم تر، شما باید بتوانید خانواده های یکدیگر را دوست بدارید، به آنها احترام بگذارید و از وقت گذراندن با آنها و تعلق داشتن بهشان، احساس خوبی پیدا کنید. وقتی چنین حسی به خانواده همسر/ نامزدتان دارید، می توانید امیدوار باشید که آینده ازدواج تان روشن است.
شما باید در کنار همسرتان آنقدر احساس پذیرفته شدن و امنیت داشتن بکنید که وقتی حرفی در دلتان دارید یا مشکلی برایتان پیش می آید، بدون ترس از عصبانیت یا تهدید و برخورد بد او، ماجرا را با او در میان بگذارید. احساس امنیت همچنین به معنی آن است که شریک زندگی شما، مدام در حال چک کردن و کنترل کردن شما نیست و حریم شخصی شما را محترم می داند
5.گفتگوهای عمیقوقتی بتوانید با همسر/ نامزدتان گفتگوهای معنادار و عمیق داشته باشید، یعنی بخش مهمی از راه را طی کرده اید. منظورمان از گفتگوی عمیق این است که بتوانید با هم در آرامش درباره مسایل بینتان صحبت کنید، نظرات واقعی تان را بگویید و نظرات طرف مقابل را بشنوید و بپذیرید و در نهایت با همدیگر درباره حل آنها تصمیم بگیرید. این یعنی همدلی و مهارت حل مساله دو طرفه.
6. احساس امنیت
در یک رابطه کامل، شما باید نسبت به همسرتان احساس امنیت و اطمینان خاطر داشته باشید. باید حس کنید که وقتی او هست، دنیا هیچ آسیبی نمی تواند به شما برساند و با کمک او می توانید از پس همه مشکلات برآیید. این امنیت همچنین شامل امنیت عاطفی هم می شود و باید در کنار او احساس کنید که آرامید، هر وقت به او نیاز دارید در دسترستان است و از جان و دل برایتان مایه می گذارد، آدم اول زندگی او هستید و به هر بهانه کوچکی او را از دست نخواهید داد.
بخش دیگری از امنیت، توانایی راحت صحبت کردن و خودافشایی کردن است. شما باید در کنار همسرتان آنقدر احساس پذیرفته شدن و امنیت داشتن بکنید که وقتی حرفی در دلتان دارید یا مشکلی برایتان پیش می آید، بدون ترس از عصبانیت یا تهدید و برخورد بد او، ماجرا را با او در میان بگذارید. احساس امنیت همچنین به معنی آن است که شریک زندگی شما، مدام در حال چک کردن و کنترل کردن شما نیست و حریم شخصی شما را محترم می داند.
7. پشتیبانی از همدیگروقتی یک ازدواج موفق خواهد بود که زن و مرد با هم رشد کنند و در مسیر رشد، به یکدیگر کمک کنند تا به اهدافشان برسند. پشتیبانی از یکدیگر و حمایت همه جانبه از آرزوها و آمال یکدیگر، ویژگی ای است که باید در تمام سال های زندگی همراه یک زوج باشد نه فقط در ابتدای ازدواج.