روان پرستار

برای ثبت و ضبط تجارب بیست ساله کار با بیماران بخش روان

روان پرستار

برای ثبت و ضبط تجارب بیست ساله کار با بیماران بخش روان

"وسواس سخت ترین و نرم ترین جنگ نرم "

برای تعریف جنگ نرم مناسب است تعریفی از جنگ سخت نمائیم، جنگ سخت عبارتست از جنگی که دشمن با سلاح و به طور مستقیم به مبارزه بر می خیزد و سلاح او قابل مشاهده و نابود کننده می باشد. پس جنگ نرم را می توان هرچیزی بر خلاف جنگ سخت دانست که سلاح آن قابل مشاهده نیست و چه بسا به همراه هر جنگ سختی جنگ نرمی در درون و بیرون آن شکل    می پذیرد. جنگ نرم یعنی با پنبه سر بریدن یعنی آسیب بزنی ولی آسیب نبینی به عبارت دیگر مثل اینکه موشی را داخل شلوار یکی می کنند و او خودش می دود . جنگ نرم یعنی خودش را درگیر خودش کنی و از خودش بر علیه خودش استفاده کنی . یکی از ابزارهای جنگ نرم ، جنگ سخت است . اگر به تاریخ نبردها و جنگ ها در روی کره زمین مراجعه کنیم، اولین برخورد فیزیکی که بین دو انسان اتفاق افتاد به هابیل و قابیل بر می گردد(به عنوان جنگ سخت) ولی در واقع ابتدایی ترین جنگ به جنگ نرم برمی گردد.0 وآن زمانی است که شیطان با وسوسه ای که د رآدم ایجاد نمود در درون انسان نفوذ کرد و با ابزار انسان به جنگ انسان ( آدم ) رفت و در نتیجه باعث نا کامی او از بهشت شد . پس اولین ابزار برای جنگ نرم، وسوسه ای بود که آدم دچار آن شد و منشاء آن شیطان ( وسواس) بود که در روی زمین تا کنون  باعث بسیاری از جنگ های نرم وسخت شده است  . پس شیطان نماد جنگ نرم است که با وسواس به جنگ نرم با انسان برخاسته است و وسواس سخت ترین و نرم ترین جنگ نرم شناخته می شود.
فرض کنید دشمنان می خواهند ملت ایران را از بین ببرند ولی نمی خواهند بمب هسته ای بسازند،    نمی خواهند از مرزهای کشورهای همسایه ترکمنستان ، پاکستان ، افغانستان ، عراق، ترکیه ، آذربایجان و ... وارد شوند ، نمی خواهند با سخت افزار ، هواپیما، هلیکوپتر ، تفنگ ، تانک و.. حمله کنند پس با امواج وارد می شوند یا دانشجو از ایران می گیرند، آموزش می دهند و بعد همه اینها را برای موانع رشد و توسعه به ادارات دولتی ایران می فرستند تا همیشه قوانینی تصویب کنند که مردم بدبخت شوند ویا قوانینی را تصویب نکنند که مردم خوشبخت شوندو بدین صورت خیانت می تواند تجلی جنگ نرم دشمن در درون ما باشد .کشورهای استعمارگر می توانند با جنگ نرم، ملتی را توسط خودشان از بین ببرند.  همانگونه که می دانیم رویکردهای جنگ نرم در عرصه های مختلف سیاسی ،اقتصادی،اجتماعی ، فرهنگی و... متفاوت است. یکی از عرصه های  فعالیت د رجنگ نرم، حوزه سلامت است . حوزه سلامت به دو بخش عمده تقسیم بندی می شود که یکی سلامت جسم است و دیگری سلامت جان که در سلامت جان هم سلامت روح و هم سلامت روان و هم سلامت ارتباط وحتی سلامت جسم  مهم است . اثر پذیری و اثر گذاری درحوزه سلامت روح روان آنقدر حائز اهمیت است که خود منشاء اثر گذاری در تمامی عرصه های سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی ، فرهنگی جامعه می باشد .مثلا کسی که اختلالی را در حوزه سلامت روح روان دارد در عرصه سیاست یک جور عمل می کند،در حوزه اجتماع جور دیگر، در حوزه اقتصاد به گونه ای دیگر و... و همه حوزه ها را با خود درگیر می کند . یعنی وقتی فرد خالص نیست مجبور است سیاستش را هم تغییر دهد ، مجبور است در اجتماع به گونه ای دیگر رفتار کند و مجبور است اقتصاد را هم ... و به همین منوال کسی که دارای اختلال اضطرابی وسواس اجبار (O.C.D) یا اختلال شخصیت سواس اجبار (O.C.P.D) می باشد . در تمامی عرصه های زندگی فردی و شخصی ، خانوادگی ، اجتماعی ، اقتصادی ، سیاسی خود منشاء تخریب و اختلال رفتاری می باشد .و دشمن تمام برنامه ریزی سیاسی، اجتماعی ، اقتصادی ، فرهنگی و.. خود را بر مبنا و پایه و اساس این اختلال فرد یا جامعه تهیه می کند و این نرمترین جنگی است که اتفاق می افتد ....

http://www.ioashefa.ir/fa/plugins/forum/forum_viewtopic.php?639   

                                       نویسندگان : 1- علی اسلامی نسب  2- مهدی محمدی

متن کامل

تحقیر تان می کنند؟

تحقیرم میکنی و من نمی ت.نم از خودم دفاع کنم.

باشه باشه بکن  میگن جای زخم شمشیر خوب میشه ولی جای نیش این حرفا تا ابد رو قلب میمونه من با خودم عهد بسته ام به جای برخورد تند مدارا کنم تو خودتم آزار می بینی ها ولی باز باعث عبرتت نمیشه که دست از آژار کلامی من برداری میدونم اگر تو زندگی موفق و  کامروا و دارای  اعتماد به نفس بودی با من این چنین نمی کردی.تو میخوای بر تزلزل شخصیتی خودت فائق آیی که خودتو قدرتمند تر از من نشون میدی شایدم کسانی هم تو را آزرده کرده اند و تو به عوض عکس العمل نشون دادن به خودشون خشمت را به من بی گناه جا به جا کرده ای چون اون روزا قادر نبودی از خودت دفاع کنی و تلافی کر  ه را تو دل کوره در میاری غافلی که من دارم متوجه این مشکلاتت میشم از روی رفتارات .کاش می تونستی بفهمی من متوجه بی هدفی ات در زندگی میشم.

من حرفاتو نشنیده می گیرم و خودم را مراقبت می کنم از تو دل آزرده و مکدر شوم چون رشته زندگی مون گسسته میشهمن تو بحث ها با تو رودر رو نمی شم خودمو کنار می کشم ونمیذارم به هدفت برسی که در من احساس بدی نسبت به خودم پدید بیادو

دوستم میگفت :اگر جوابتو بدم هم شان تو شده ام و فرقی با تو ندارم و دیگه حق ندارم بگم کار اشتباهی کرده ای چون خودم هم چنین کرده ام .کور خوندی نمی تونی منو به بازی بگیری.من همبازی تو نمیشم.من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش به قول حافظ "عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت که گناهان دگران بر تو نخواهند نوشت " .

نظر لطف داری ازت ممنونم شاید حق با تو باشه  ولی خودم میدونم چی میخوام و چه باید بکنم. به هر وقتی نظر میدی یه کم به خود میام و با دقت بیشتر ادامه میدم ولی راه حلات برای خودت مفیده من خودم میدونم چه باید بکنم که برام مفید باشه . مطمئنم این خودم بودم که به تو اجازه دادم با من چنین رفتاری داشته باشی و باید در نوع رفتارام ..

اینکه از تو می رنجم به خودم مربوطه که روی تو زیادی حساب وا کرده ام چرا باید اینقدر خوشی و شادی ام را منوط به تایید های تو کرده باشم که راحت بتونی متزلزلم کنی؟من از خودم گلایه دارم که نتونستم به تنهایی خود خو کنم و تو را به خلوت خودم راه دادم و تو امروز آنقدر جسور شده ایی که در من نسبت به خودم ایجاد شک و تردید می کنی.

در واقع خودم شمشیرت را تیز کرده گفتا ز که نالیم که از ماست که بر ماست.

تو متوجه نمیشی چقدر منو می آزاری؟میدونی و آزارم میدی؟یا نادانسته؟به هر حال با عرض معذرت باید بگم دلگیر شدم ازت اصلا انتظارش را نداشتم.نا سلامتی من و تو دوستان قدیمیم. البته من نمی بایست انتظار تایید می داشتم نباید هم فکر کنم گل بی خار هستم به هر حال مشق ننوشته بی غلط است و باید به خودم و شما فرصت می دادم تا هم خودم غلط بنویسم هم شما غلط گیری کنید.

(اگر احساس می کنی دیگران دارند تحقیرت می کنند یه سری به خودت بزن آیا خودتو مستحق تحقیر شدن می دونی؟اگه میدونی حالا هم احساس تحقیر می کنی و اگر مستحق نمی دونی پس مطمئن باش او هم چنین قصدی نداشته چون این خود ماییم که به دیگران می گوییم مرا بزن من مستحق کتک خوردنم و بازی مرا بزن یه کتک زن و یک کتک خور لازم داره .این بازی را کسانی دوست دارند که عادت قدیم شون همین بوده

من بارها از شما رفتار هایی دیده ام کلام هایی شنیده ام که مورد تاییدتان نیستم برای من مهم نیست عزیزم شما اگر معتقد به آزادی من بودی اجازه میدادی به روش خودم زندگی کنم لباس بپوشم و رفتار کنم مشکل اینجاست که شما فقط خودت و راه و روش خودت را می پسندی و همه آنچه دیگران غیر خودت انجام دهند را بد می دونی شاید خودت بیش از هر کس محتاج نصیحت باشی که کمی وسعت سینه داشته باشی آلت الریاسه سعه الصدر تو نمی دانی کسی میتونه رئیس باشه که سعه صدر داشته باشه؟یاد بگیر به من آزادی بدی که حتی اگر مورد پسندت عمل نمی کنم ولی به روش خود عمل کنم